غریب بی غروب کاش میدانستیم ؛ امامی که از اعمالمان رضا نباشد را نمیتوان رضا خواند ... آقا ببخش ...
|
من از دوستانم خواستم که حس وحال خودشون رو در اولین لحظه ای که حرم آقامون رو دیدن بیان کنند
الان هم متن دوست گلم شورانگیز صفری رو میخوام بزارم براتون
سئوال: اولین باری که حرم امام رضا (ع) رو دیدی چه حسی داشتی؟
متن شورانگیز:
زمانی که قدم های سردم را روبه روی گنبد طلایی امام رضا قرار دادم در چشمانم برقی چون ستاره ای نقره گون روشن شد
گویی اشکی روی گونه هایم لغزید!لحظه ای بدون کلام خشک و مبهم به این بارگاه نورانی خیره شده بودم...
حسی وجودم را گرم میکرد!
وقتی که صدای شیپور های صبحدم را میشنیدم که مانند ندایی عمیق به گوشم میرسید از شوق به وجد می آمدم
من خوشحال بودم که با مهری پاک با امامم، کسی که وجودش خالص است و سرشار از گوهر راز و نیاز کنم نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 30 بهمن 1392
] [ 9:18 ] [ محدثه عبدالهی ]
[ |
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |